۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه


نگاه اول
دیگه مثل اون روزا دلم واست تنگ نمی شه
بین عقل و احساسم به خاطرت جنگ نمی شه
دیگه من، تو رو مث اون قدیما دوس ندارم
تو خودت خواستی که من پا روی قلبم بذارم
نمی دونم چی می خواستی تو از این دل بیچاره
دلی که هنوز تو سینه، از غم تو بی قراره
من بودم به فکر عشق و تو فقط به فکر بازی
وقتی تو بودی کنارم ، می دیدم غرق نیازی
تو پر از وسوسه های بو سه و گرمی آغوش
برو و واسه همیشه بکن عشقمو فراموش
تو تن منو می خواستی؟! دیگه از دست تو خستم
هنوزم نمی دونم که، چه طوری دل به تو بستم!
آخه تو بهم می گفتی که دوست دارم همیشه
این دروغای قشنگت دیگه باورم نمی شه
من می خوام تنهات بذارم، تا همیشه بی تو باشم
گر چه سخته بی تو بودن، اما در سعی و تلاشم
آخه من دیگه می دونم عشق تو پر از گناهه
فهمیدم نگاه اول ، همیشه پر اشتباهه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر