۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه


جادوی چشمات
هنوزم برام عزیزی با تمامی دروغات
این من دیوونه ام که شده ام جادوی چشمات
نگاهت فکر نمی کردم دل من رو برده باشه
فکر نمی کردم دل من از تو رو دست خورده باشه
اینو وقتی فهمیدم که دیدم این دلم اسیره
دیدم این دل اسیرم ، سراغ تو رو می گیره
فکر می کردم با تو بودن شده یه عادت ساده
اما فهمیدم که عشقه آخه اندازش زیاده
توی خواب و تو خیالم پا به پام فقط تو بودی
از همون نگاه اول دلمو انگار ربودی
من می خواستم تو ندونی ولی دل دیوونه تر شد
چشمای مست و قشنگت از غم من با خبر شد
من هنوز دیوونه ی اون دو تا چشمای قشنگم
برای همینه باید تا ابد با دل بجنگم
یه روزی خواب نمی دیدم روی قلبم پا بذاری
این طوری واسه همیشه این دلو تنها بذاری
دل من از دوری تو ، دیگه دلگیره و خسته
چونکه بین همه مردم دل به چشمای تو بسته
نکنه کسی بیاد و چشماتو از من بگیره
دل من می میره بی تو ، زندگیم پایان می گیره
تو با عشق و مهربونیت انگاری می دادی جونم
برای همینه می خوام تا ابد باهات بمونم
خاطراتت ای عزیزم واسه ی من موندگاره
چی بگم ؟! هرچی کشیدیم بازی های روزگاره
عزیزم تا تو نباشی حال من بهتر از این نیست
توی این دنیای تاریک ، کسی جز تو عشق من نیست
قلب من آتیش می گیره از تصور جدائیت
اما من هنوز هلاکم واسه چشم کهربائیت
ای تو تنها تکیه گاهم چی می شد پیشم بشینی
تو چشمام نگاه کنی و عشق پاکمو ببینی
تو منو تنها گذاشتی من شدم یه برگ پائیز
که تمامی وجودم شده از غصه ها لبریز
من هنوز عاشقت هستم ، ؟آره این یه اعترافه
آخه دیگه بی تو بودن ، دلمو کرده کلافه
دیگه تو دوسم نداری مثل روزهای گذشته
یه کسی تو چشم مستت انگاری اینو نوشته
من که از اول این راه ، طعم حسرتو چشیدم
اومدم به راه عشقت ولی هرگز نرسیدم
زندگیم یک شب تیره ست ، اما عشق تو یه ماهه
اینقدر نده عذابم ، به خدا کارات گناهه
چشمای تو نازنینم مثل یک دنیا ستاره ست
بودن تو در کنارم ، واسه من عمر دوباره ست
ای تو خوبم واسه یک بار بیا و به غمها شک کن
بیا و بمون کنارم ، بیا و به من کمک کن
با تو ام آرام جانم ، مرگه از تو دل بریدن
عاقبت دل می شه پرپر ، برای به تو رسیدن
بیا و یه بار دیگه واسه من رفیق و یار شو
بیا و این دفعه دیگه واسه ی من موندگارشو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر